خاطرات کاغذی
۳ خرس
در نزدیکی جنگلی زیبا، یک قصر بزرگ و اسرارآمیز قدیمی وجود داشت که دانشمندی دیوانه در آن زندگی میکرد. مرد بهاصطلاح دانشمند که اصرار داشت از علم و دانش خود در راه نادرست استفاده کند، مدام با آزمایشاتش موجودات عجیبوغریبی خلق میکرد. از قضا یک روز صبح دختر موطلایی زیبا و دوستداشتنیای بهنام ویکی به همراه خانواده خود برای تعطیلات به این منطقه جنگلی سرسبز و زیبا آمدند.